آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

چه فیلسوفی بودم!

این پست رو 5 سال پیش نوشتم. الان خیلی اتفاقی دیدمش! خیلی خوشم اومد. بر عکس خیلی از پستهای قدیمیم!!!

البته فقط اون قسمتاییش رو که خوشم اومده رو با نظر اولدوز عزیزتر از جان دوباره میذارمش اینجا!!


آدم باید حرف رو تو دهنش بپزه و بده بیرون دیگه! میگن سخن مثل تیری هس که از کمان رها شده و دیگه قابل برگشت نیس! میگن زخم شمشیر التیام پذیره ولی زخم زبون رو هیچ مرحمی ( شاید فقط خود زبون) نمیتونه مداوا کنه! اینایی که میگم هیچ ربطی با استرینر نداره! صافی با آون فرق میکنه! آون برای پخت و پز حرف لازمه اما استرینر نباید باشه توی حرفهای دو نفری که باهم هستن و همدیگه رو دوس دارن! برای اینکه استرینر لازم نشیم باید مثل یه خر فکر کنیم نه مثل یه گور خر!!!

برای اینکه استرینر لازم نشیم نباید از حرفهای همدیگه سوء استفاده کنیم و دنبال تناقض بگردیم. نمیگم که آدما باید بی چشم و گوش به همدیگه اعتماد کنن! اما اینم نمیشه که همیشه ذره بین به دست گرفت و دنبال ردپا گشت!

واقعا اعتماد مطلق به کسی کردن خیلی مشکله! ولی این رو هم باید در نظر گرفت که ما گاهی حتی به خودمون هم دروغ میگیم و گاهی به خودمون هم اعتماد نداریم. بنابراین انتظار اعتماد مطلق مطلق از کسی داشتن و یا به کسی کردن هم به نظر من بی معنیه! این ذهن لعنتی جستجوگر همیشه دنبال معما میگرده و وقتی بیکار باشه طرح معما میکنه!

زندگی رو باید ساده گرفت! نه اونقدر ساده که از سادگی ساده گرفتنت سوءاستفاده بشه و نه اونقدر پیچیده و سر در گم که خودت رو توی کلاف به هم پیچیده زندگیت گم کنی و هیچ وقت هم نتونی سر کلاف رو پیدا کنی و دستت بگیری!


و نظر تک گل باغ زندگانی:


وقتی کسی دوستتون داره اصلا مهم نیست که صافی استفاده کنین. اصلنم لازم نیست خیلی چیزای دیگه هم استفاده کنین خوب. همین که بپزه خوبه دیگه همچینی...
وای اینجاش خیلی نایس بود. من قول میدم هر چی بیاری بخورم اصلنم ازت نمی خوام پیازاشو جمع کنی با صافی :دی
ول کن تورو خدا. من موندم تو چرا اینقدر گیر به گورخر و خر و خرمگس و خرزهره و اینا دادی؟ امان امان از دست این ذهن جستجوگر بیکار علاف که به حرف صاحابشم گوش نمیده دیگه.