آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

آنچه از زندگی می آموزم...

کوه با نخستین سنگها آغاز می‌شود/انسان با نخستین درد/در من زندانی ستمگری بود که به آواز زنجیرش خو نمی‌کرد/من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

:*

میگه: "اگه چشم معشوقت رو ببوسی٬ یه مدت ازش دور میشی .......!"

حالا من دلم میخواد بدونم یکی که چشم معشوقشو نبوسیده و هفته تا هفته دورن ازهم اگه ببوسه چی میشه؟؟؟؟؟

ببوس و بوسه برگیر....... خدا رو چه دیدی یهو زد و واسه ما برعکس عمل کرد....

اصلا تو ببوس هر جا رو میخوای ببوس .......

فادر فیگر

فادر فیگور........ 

 

سرنوشت محتوم ماست؟؟؟؟؟ 

 

کاش میفهمیدن بیشتر رفتنا برای فرار از همین فیگور هاست... بقیه بهانه ست...

آی واندر...

*  

بعضی آدما هستن توی زندگیت  که انگاری جاهایی از همو بلد نمیشین اصلا؛ یه جور حرف زدنایی بلک باکس بینتونه؛ یعنی حس میکنی سنسورای یه جاهایی از اون آدمو تا دنیا دنیاست کشف نخواهی کرد...حرفی میزنی یه برداشت دیگه میکنه. درخواستی میکنی یه کار دیگه میکنه... بعد تو هاج و واج میمونی و نمیفهمی که این آدمه که از قضای روزگار هم برات عزیزه واقعا متوجه نشده یا خودشو زده به متوجه نشدن... یا همینجوری تو خوشخوشونتون یه حرفی میزنی، یه درخواستی میکنی، یه چیزی که خودشم بدش نمیادا میره یه جاهایی تو ناخودآگاه اون طرفو قلقلک میده که از همون لحظه شروع میکنه (ناخودآگاه هااااا، حتی خودشم شاید متوجه نباشه) دقیقا مقابله کردن با اون کاری که خواستی... بعد تو با خودت فکر میکنی خوب خواسته من خواسته بدی بوده؟! یا من بد خواستم  و بلد نبودم بخوام؟! یا ........... خلاصه چند وقت به چند وقت فکت میفته و تا وقتی که طرف دوباره برگرده خودش بشه آویزون میمونه...... حالا شما بگین ایراد از کجاست؟؟؟ 

*

آخرین اخبار بارانی

میزان بارش بارون به نسبت هفته های قبل کاهش داشته ولی عصر همین امروز هم یه بارون خوشگل بهاری زد که حسابی چسبید

هرچند من سرم اونقدر درد میکرد که نتونستم لذت وافر ببرم از هوای آفتابی بارونی عصر

عرض کنم خدمتتون که اخبار جدید حکایت از آن دارد که این بارونهای اخیر گویا متعلق به اروپا میباشند در اصل، ولی به دلیل فوران آتشفشان ایسلند و گوگردی بودن جو بالای اروپا، برای اینکه بارون باعث پایین اومدن ذرات گوگردی و باقی قضایا به سطح شهرها نشه،اتحادیه اروپا طی یک عملیات نمیدونم چجوری ابرهاشون رو میفرستن اینور تا بارون نباره رو سرشون

حالا اگه وسط زمستون همه برفهای ما رو بکشن سمت خودشون نباید ناراحت بشیم

ما یه چیزایی شنیدیم و در این حد اطلاع رسانی کردیم. حالا هرکی حالشو داره بره تحقیق کنه مارم در جریان بذاره

با تشکر و احترامات فائقه

باران و روسیه و ارومیه و حیاط خونه مون

بارون هر روزه ای که چند هفته ای هست شاهدش هستیم همه رو ذوق زده کرده. شهر پاک و تمیز، هوای دلچسب بهاری و چهره های خندان مردم بالای شهر خیلی مایه تفریح و ذوق من شده!

حالا از همه اینا که بگذریم بارش خیلی خوب بارون باعث پرشدن پشت سدها و از همه مهمتر پرشدن آب دریاچه ارومیه شده که دیشب اخبار میگفت آب دریا یه نیم متری بالا اومده

ولی از همه جالبتر حرفی بود که من امروز شنیدم و اونهم این بود که یه عده ای میگن بارش این بارون کار روسهاست و ایران با روسیه متحد شدن تا بارون بباره!!!!

حالا اینکه این حرف چقدر صحت داره و اینا من نمیدونم! راستش تو این دوره زمونه آدم اینقدر چیزای عجیب غریب میبینه که مجبور میشه از شنیدن حرفهای عجیب غریب تعجب نکنه

البته بنده شنیدم که یه تکنولوژی خوش اسمی هست که باعث ایجاد سیل و زلزله و بارون میشه ولی نمیدونم اینهمه چه ربطی به دریاچه ارومیه و روسیه و ... داره!

آخه میگن روسها به خاطر این دریاچه دارن بارون درست میکنن!!

به هر حال انگیزه هرچی که باشه فعلا مردم و کشاورزا و دریاچه ارومیه از این قضیه شاد شادن

خدا آخر عاقبت همه مونو ختم به خیر کنه

الان که رفتم حیاط دیدم بارون و گلها یه منظره بدیع خلق کردن که سر ذوق اومدم و چندتا عکس گرفتم که در ذیل ایفاد میگردد

ببار ای ابر بهار

این روزها بارون طراوت فوق العاده ای به شهر و کوه و دشت و دمن اطراف من داده

واقعا لذت بخشه که هر صبح بیدار بشی و گلهای خیس خورده حیاط رو ببینی و وقتی میری سر کار از دیدن کوههای سرسبز و طبیعت بکر اون ذوق کنی

امروز اما عصری که داشتم میرفتم خونه، بعد از جدا شدن از اولدوز خانوم با باران وحشتناکی روبرو شدیم. مقدار اندکی زیر باران با مردم شهر رفتیم بعد دیدیم نه خیر اینجوری نمیشه! حسابی خیس میشیم اگه بخوایم با همه مردم شهر زیر باران بریم.

اینه که سوار تاکسی شدیم و هنوز چند دقیقه نگذشته بود که بارون تبدیل به تگرگ شد و ما از اینکه به پیشنهاد مرحوم سپهری عمل نکردیم خوشحال شدیم

 

الان باید بریم از اولدوز خانوم بپرسیم ببینیم ایشون با چندتا از مردم شهر زیر باران رفته اند و چقدر؟!

روتینگگگ

با گذشت حدود سه ماه از کار جدیدم در شهر خودم، احساس میکنم زندگیم یه نموره روتین شده

با وجودیکه کارم بد نیست و با تغییرات هر روزه کار از یکنواختی درمیاد، ولی همینکه هرروز و هر عصر در یک زمان مشخص میرم و میام و آدمایی که هر روز میبینم قابل شناسایی و حضور غیاب هستن، یه حس خاص بد یکنواخت بودن بهم میده. ولی چیزی که مشخصه یکنواختی زندگی همه اونایی هس که من هرروز میبینم که شاید در این بین یکی هم با نگاه به من بگه این آدم هرروز توی این ساعت مشخص از اینجا رد میشه!

به نظرم یکنواختی زندگی و ازدواج و بچه دار شدن و مرگ جزو امور بدیهی و یکنواختی هستن که با گذشت زمان و دیر یا زود همه ناگزیر بهش گردن مینهند و الا آخر

پ.ن:تصمیم گرفتیم جهت رفع تنبلی مبتلا به، از امروز حضور پررنگتری داشته باشیم و سوژه تراشی کنیم.

پ.ن2:تیتر این مطلب یه قضیه داره که بعضیها میدونن! نکته جالب توجه در بین باسوادهای کم انگلیسی دان استفاده فراوان از پسوند ing در انتهای کلمات انگلیسی هست. مخصوصا افزودن حرف g به انتهای کلماتی که با n  تموم میشن

حتی دوستی میگفت به آخر نام خانوادگیش که با ن تموم میشه در چاپ کارت نظام مهندسیش حرف g اضافه شده بود. مثلا فکر کنین آخر علم الدین حرف g  بذارن و بنویسن Elmedding

اوسکو چوره کی

عکس رو همین امروز گرفتم. کل موضوع همایش  برام خیلی جالبه!

باید اخبارشو دنبال کنم.

اسکو از شهرهای قدیمی آذربایجانه و شهریه که مردم بافرهنگ و پولداری هم داره. بیشتر معلمای زمان ما اهل اسکو بودن

اسکویی ها به اقتصادی بودن هم شهره هستن و نمونه جوکهایی که برای اصفهانی ها میگن در آذربایجان برای اسکویی ها میگن

البته بنده تا به حال با یه اسکویی خسیس برخورد نداشتم. این شهر رو هم خیلی دوس دارم چون واقعا جای سرسبز و قشنگیه

باید یادم باشه اینبار که رفتم از کوچه باغهای این شهر با دیوارهای خشتیش عکس بگیرم. ضمن اینکه اگر بخواید به روستای توریستی و تاریخی کندوان ( نام تونل کندوان شمال از این شهر گرفته شده. دلیلش رو بعدا میگم) برید یا به قله ارشد کوه سهند برید باید از اسکو رد بشین.

...

و اما عکس.نان اسکو تو منطقه ما معروفه. خیلی هم خوشمزه س و نون گرونی هم هس

بزرگترین حسنش علاوه بر طعم عالیش اینه که ذره ای دور ریز هم نداره. البته در حالت عادی خشکه و برای خوردن باید خیس بخوره. برای غذاهایی مثل آبگوشت یا آبدوغ میشه از خشکش هم استفاده کرد.

ضمن اینکه هرکی سرفه شدید بکنه، اگه یه کمی از این نون رو در حالت خشک بخوره سرفه ش کم میشه. این مسئله کاملا تجربی و ثابت شده س ولی دلیلش برای من نامعلومه!!!

احتمالا دلیل برگزاری همایش دورریز نداشتن این نون هست. باید یه سرچی توی نت بکنم.

.

.

خوش باشیمممم!!!

.

.